مراکز تشخیص زودهنگام سرطان در گیلان با وجود گذشت حدود یک دهه از آغاز برنامه ملی، به دلیل عدم هماهنگی، ناتمام ماندن زیرساختها، جابهجایی و کمبود نیروی انسانی و تجهیزات، عملاً از هدف اصلی خود یعنی غربالگری منظم و عادلانه دور شدهاند. شواهد نشان میدهد برخی کاستیها باعث شده مسیر دریافت خدمات برای بیماران طولانی و پیچیده شود.
به گزارش نیمرخ، پایگاه خبری رویداد شمال در گزارشی نوشت: با وجود طراحی شبکه چهارگانه تشخیص زودهنگام سرطان در رشت، انزلی، تالش و لاهیجان، امروز نه ساختمانها بهطور کامل آماده است، نه تجهیزات در جای خود مانده و نه نیروی انسانی کافی برای ارائه خدمت پایدار وجود دارد؛ نتیجه آن که در استانی با آمار نگران کننده ابتلا به سرطان، بیماران همچنان میان کلینیکهای نیمه تعطیل، دستگاههای جابهجا شده و نوبتهای ماهها بعد سرگردانند و فلسفه راهاندازی این مراکز، یعنی غربالگری به موقع و عادلانه عملاً عقیم مانده است.
گیلان با بار بالای سرطان، بدون شبکه کارآمد تشخیص
آمارها نشان میدهد گیلان طی سالهای اخیر جزو استانهای دارای شیوع بالای سرطان است و سرطانهای پستان، کولورکتال و دیگر بدخیمیها بار قابل توجهی بر نظام سلامت استان تحمیل کردهاند. در چنین شرایطی، وزارت بهداشت سالها قبل ایجاد 4 مرکز تشخیص زودهنگام سرطان را برای رشت، انزلی، تالش و لاهیجان تصویب کرد تا موارد مشکوک از سطح یک، به موقع بررسی و درمان شوند اما آنچه امروز در میدان عمل دیده میشود، فاصله جدی میان طرح و اجرا است.
رشت؛ مرکز استان با یک ماموگرافی نصفه ونیمه

در رشت، به جای وجود یک مرکز مستقل تشخیص زود هنگام با چهار دستگاه اصلی، تنها یک واحد ماموگرافی محدود
در یکی از مراکز درمانی مرکز استان فعال است و هنوز مکان مشخصی برای تأسیس مرکز مستقل تشخیص زودهنگام در رشت فراهم نشده است. مکان پیشبینیشده نیز چندین بار بین واحدهای مختلف جابجا شده و در حال حاضر در اختیار مرکز تحقیقات گوارش و کبد است؛ کاهش روزهای کاری و طولانی شدن صف نوبت نیز این واحد محدود را از پاسخگویی مؤثر به نیاز بیماران بازمیدارد.
نبود سونوگرافی اختصاصی برای ارزیابی ادامهای ضایعات پستان و نیاز به ارجاع بیماران بین بیمارستانها، روند تشخیص را کند و پرهزینه کرده و بیماران را در عمل سرگردان میکند. این پرسش نیز مطرح است که چرا دانشگاه در تأمین حتی یک تکنیسین رادیولوژی ناتوان است.
از سوی دیگر، کولونوسکوپی و کولپوسکوپی در کلینیک شهدا بهصورت محدود ارائه میشوند، گاهی بدون پوشش مناسب بیهوشی و با تحمیل هزینه تأمین تجهیزات مصرفی بر بیمار. تأمین متخصص بیهوشی نیز به درستی انجام نمیشود که با فلسفه خدمات عمومی و بیمهای در تضاد است.
علاوه بر این، به دلیل عدم دریافت گواهی پایان کار کلینیک، نوبتگیری و تماس تلفنی با مشکلات جدی مواجه است و بسیاری از تجهیزات مورد نیاز توسط خود بیمار از بخش خصوصی تهیه میشود. در حال حاضر، تنها هزینه انجام کولونوسکوپی بیمهای محاسبه میشود و به همین دلایل، استقبال بیماران برای کولپوسکوپی نیز محدود است.
انزلی؛ مرکز «مجهز» با کاربری انحرافی و خدمت نیمه تمام

در بندرانزلی، هرچند مکانی در کنار دانشگاه پردیس بهعنوان کلینیک پیشبینی شد و چهار دستگاه اصلی برای مرکز در نظر گرفته شد، اما در عمل بخشی از تجهیزات عملاً از مدار کار مرکز خارج و به بیمارستانها منتقل یا در خدمت حوزههای دیگر قرار گرفته است.
ماموگرافی تنها چند روز در هفته فعال است و بخشی از آن نیز با ارجاع غیرسیستمی از بخش خصوصی انجام میشود، در حالی که هدف اصلی این مراکز پاسخ به ارجاعهای سطح یک و تأمین پوشش عادلانه شهرها و روستاهای اطراف بود.
سونوگرافی اختصاصی برای ارزیابی ادامه ضایعات پستان وجود ندارد و کولونوسکوپی نیز یا انجام نمیشود یا وابسته به دستگاهی است که از ابتدا برای این مرکز تعریف نشده بود. در نتیجه، بیماران از شهرهای تالش، رضوانشهر، ماسال و دیگر مناطق با امید به تشخیص زودهنگام مراجعه میکنند، اما غالباً با پروندههای نیمه تمام بازمیگردند.
گفته میشود سونوگرافی اختصاصی مرکز با تجهیزات سونوگرافی بیمارستان جابجا شده و از همان دستگاهها برای پیگیریهای ماموگرافی استفاده نمیشود. همچنین کولونوسکوپی مرکز نیز با تجهیزات کولونوسکوپی بیمارستان جابجا شده و در مرکز سرطان مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد و هماکنون بلااستفاده باقی مانده است.
تالش؛ قطب غرب گیلان فقط روی کاغذ

تالش که باید قطب غرب گیلان برای غربالگری و تشخیص زودهنگام سه سرطان هدف باشد، هنوز مرکز عملیاتی و پایدار در اختیار ندارد.
ساختمان بازسازیشده در بیمارستان قدیمی شهید نورانی آماده نصب دستگاههاست، اما تأمین نشدن تجهیزات اداری، نیروی انسانی و متخصص مربوطه توسط دانشگاه علوم پزشکی گیلان باعث شده کل پروژه در مرحله «آماده ولی بلااستفاده» متوقف بماند.
در این میان، کولونوسکوپ موجود بیمارستان جدید هم نه بهطور سازمانیافته موارد ارجاعی سطح یک را میپذیرد و نه با ظرفیت مطلوب کار میکند و گزارش خرابیهای مکرر، عملاً ریسک تأخیر در تشخیص سرطان روده را برای ساکنان این منطقه بالا برده است.
لاهیجان؛ بنری که سالهاست کار میکند، مرکزی که هنوز کار نمیکند

در شرق گیلان، لاهیجان سالهاست تابلوی «مرکز تشخیص زودهنگام سرطان» را بر سر در بیمارستان قدیمی سیدالشهدا(ع) بازکیاگوراب خود دارد، اما در عمل این مرکز هنوز از مرحله بازسازی و تأمین فضا فراتر نرفته است.
توقف طولانی بازسازی و عدم استقرار تجهیزات باعث شده شرق گیلان و حتی مناطق مجاور در غرب مازندران، از مزایای یک قطب غربالگری محروم بمانند و بیماران ناچار به سفرهای مکرر به رشت یا مراجعه به بخش خصوصی شوند.
این وضعیت نه تنها عدالت در سلامت را زیر سؤال میبرد، بلکه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تشخیص و درمان را برای خانوارها به شدت افزایش میدهد.
بحران خاموش در نظام سلامت گیلان ؛ چرا وضعیت نامطلوب است؟
ضعف مدیریت و برنامهریزی: جابهجایی مکرر فضاهای فیزیکی، بیثباتی در تعیین محل مراکز و تأخیر طولانی در تکمیل ساختمانها، باعث شده دستگاهها یا نصب نشوند یا به جاهای دیگر منتقل شوند و شبکه منسجم تشخیص زودهنگام شکل نگیرد.
کمبود و توزیع نامناسب نیروی انسانی: کاهش روزهای کاری بهدلیل پایان طرح تکنسینها، نبود متخصص ثابت برای سونوگرافی و کولونوسکوپی و تکیه بیش از حد به نیروهای طرحی، استمرار خدمات را مختل کرده است.
استفاده غیربهینه از تجهیزات: بخشی از دستگاههای اختصاصیافته برای مراکز تشخیص زودهنگام، در عمل برای پوشش کمبودهای بیمارستانی یا حوزههای تشخیصی دیگر بهکار رفته و این انحراف مأموریت، کارکرد اصلی برنامه ملی غربالگری را تضعیف کرده است.
شکاف جدی بین بار بیماری و زیرساخت: در استانی که همزمان با رشد سالمندی و شیوع بالای سرطان دستوپنجه نرم میکند، نبود بیمارستان جنرال کامل و مراکز غربالگری کارآمد، بار سیستم را به سمت درمانهای دیرهنگام و پرهزینه سوق داده است.
چه باید کرد؟ از مطالبه گری رسانه ها ونمایندگان مجلس تا زنجیره غربالگری و درمان
تکمیل فوری فضاهای فیزیکی تالش و لاهیجان با تعهد زمانبندی شفاف و انتشار عمومی گزارش پیشرفت پروژه.
بازگرداندن تجهیزات اختصاصی به مراکز تشخیص زودهنگام و ممنوعیت استفاده از آنها برای مأموریتهای غیرمرتبط، مگر در شرایط اضطراری با زمانبندی محدود.
تأمین پایدار نیروی انسانی (تکنسین رادیولوژی، متخصص رادیولوژی، گاستروانترولوژی و زنان) از طریق استخدام رسمی، قراردادهای بلندمدت و مشوقهای ماندگاری در شهرستانها.
ایجاد نظام ارجاع واقعی از سطح یک، با اولویتدهی به موارد پرخطر و حذف ارجاعهای رانتی یا خارج از مسیر از بخش خصوصی.
مطالبهگری جدی از سوی رسانه ها، نمایندگان مجلس، شوراهای شهر و انجمنهای مدنی برای اتصال این مراکز به برنامههای ملی رادیوتراپی و مرکز جامع سرطان در رشت، تا زنجیره «غربالگری تا درمان» برای مردم گیلان کامل شود.
سلامت مردم قابل مصالحه و آزمونوخطا نیست
لازم است وزارت بهداشت، نمایندگان استان و شخص استاندار گیلان هرچه سریعتر به وضعیت نابسامان مراکز تشخیص زودهنگام سرطان ورود کنند. در استانی مانند گیلان که در بسیاری از شاخصهای سرطان جزو نقاط بحرانی کشور است، هیچ تصویر روشنی از عملکرد این مراکز وجود ندارد؛ پروژهها یا نیمهکاره رها شدهاند یا خدماتی که ارائه میشود کوچکترین تناسبی با چرخه صحیح پیشگیری، تشخیص و درمان ندارد.
بهنظر میرسد برای برخی مدیران دانشگاه علوم پزشکی، افتتاح ساختمان و نصب بنر مهمتر از ایجاد خدمت واقعی و پایدار تلقی میشود؛ مصداق روشن آن، کلینیک تخصصی صومعهسرا است که با وجود گذشت دو سال از افتتاح، همچنان تعطیل مانده و هیچ کدام از مسئولان نیز مسئولیت این عقب ماندگی را نمیپذیرند. شنیدهها همچنین حاکی است دادستانی صومعهسرا به این موضوع ورود کرده و خواستار ارائه توضیحات در این زمینه شده است.

این موضوع، بحث کمبود انرژی یا مشکلات زیرساختی نیست؛ سخن از جان انسانهاست؛ هر فردی که در اثر تأخیر در تشخیص سرطان آسیب ببیند، بحران تنها متوجه وی نیست؛ این آسیب میتواند زندگی یک خانواده و حتی چندین خانواده را تحت تأثیر قرار دهد. همه بیماران نیز توان مالی استفاده از بخش خصوصی یا بیمارستانهای بزرگ را ندارند؛ بنابراین رها شدن مراکز تشخیص زودهنگام یعنی رها شدن بخشی از مردم در مسیر بیماری.
اگر روند فعلی اصلاح نشود، بحران امروز در سالهای آینده میتواند شدت بیشتری پیدا کند؛ به این معنا که هم بار بیماری افزایش مییابد، هم هزینههای درمان و هم فشار روانی و اقتصادی بر خانوادهها بیشتر خواهد شد. از سوی دیگر، صرف حجم قابل توجهی از بودجه و منابع بدون دستیابی به خروجی مشخص یا با وقفههای طولانی در بهرهبرداری پروژهها، نگرانیهای جدی ایجاد کرده و نیازمند شفافسازی و بررسی دقیق است.
این وضعیت مطالبهگری جدیتر مسئولان، رسانهها و نهادهای نظارتی را میطلبد؛ سلامت مردم قابل مصالحه و آزمونوخطا نیست.