آسیبها و دلایل مصرف گرایی درروزهای آخر سال

وسوسه‏ هاي بي ‏پايان ...

وسوسه‏ هاي بي ‏پايان ...

مصرف گرایی راهی برای نشان دادن تمایز و تشخص فردی و راهی برای کسب منزلت  و نشان دادت موقعیت اجتماعی شده است.اکثر خریدهای شب عید ربطی به نیاز افراد ندارد بلکه آب به آسیاب سرمایه داران ریختن است.
به گزارش نیمرخ/ اسفند که از راه می رسد مردم در تب و تاب خرید عید هستند تکلیف حقوق بگیران کارمندو کارگر که مشخص است حقوق و عیدی اشان را باید با برنامه ریزی خاصی برای خرید شب عید،مسافرت و مخار ج فروردین ماه تنظیم نمایند کم و زیاد حقوق و مزایا و پاداش و ...بحث این گفتگو نیست بلکه خرید های شب عید و اینکه  آیا با آغاز اسفند همه باید خرید کنند محور این گفتگوست به نظر می رسد برخی از خانواده ها به خصوص آنهایی که دستشان به دهانشان می رسد اسفند را زمانی برای تغییرات اساسی می  دانند پرده ها و مبلهایی که بای  کنار گذاشته شود حتی اگر از رنگ و رو نیافتاده باشند اصولا با جیب خالی نمی توان سراغ مصرف گرایی رفت اما برخی خود را به هر آب و آتشی می زنند تا از قافله مصرف گرایان این ماه عقب نمانند به راستی  باید با مصرف گرایی غیر معقول یکی از سنتها و ورسوم متداول ایرانیان در این روزها که خرید های شب عید است  را با ولع سیری ناپذیری با مصرف گرایی بی رویه پیوند زد؟ گرچه این سنت اجتماعی دارای ابعاد فراوانی است اما متاسفانه دچار آسیبهای جدی در حوزه اجتماعی شده است.
دکتر مریم رفعت جاه جامعه شناس وعضو هیئت علمی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگو با قدس آنلاین آسیب ها و دلایل مصرف گرایی را تبیین می نماید.

- با توجه به اینکه در گذشته والدین فرزندان را برای خرید بر خود ترجیح می دادند و اصولا برای فرزندان خانواده یک دست لباس نو برای شگون سال نو تهیه می کردند اما این روزها والدین از فرزندان پیشی گرفته اند به نظردلائل اصلی مصرف گرایی بیش از حد مردم به چه عواملی وابسته است؟
دوره و جامعه كنوني را دوره و جامعه مصرفي ناميده‏ اند، اما با وجود افزايش مصرف و امكانات مصرفي، اين مصرف با رفاه، آسايش و آرامش بيشتري همراه نبوده است. در جامعه امروزي، مصرف كالا تلاشي است براي نشان دادن تمايز و تشخص اجتماعي و راهي براي كسب منزلت و نشان دادن موقعيت اجتماعي، زيرا ارزش‌هاي كاري و توليدي جاي خود را به ارزش‏ هاي مصرفي داده است.
آنچه عامل اين تغييرات مهم بوده دگرگون شدن نوع نگرش انسان‏ها به زندگي و به خودشان، دگرگوني ارزش‏ها و الگو‏ها و اهميت يافتن وجوه مادي زندگي بوده است. درنتيجه، نوعي گرايش و تفكر فرد گرايانه، مادي‌ نگرانه و لذت‏ جويانه حاكم شده است، به طوري كه جست ‏وجوي آسايش جسماني، لذت، رضايت، و شادي و تفريح از ويژگي‏ هاي غالب مردم معاصر است. درنتيجه، امروزه نه تنها هويت انسان‏ها، بلكه سرگرمي و تفريح آنها به مصرف و خريد پيوند مي‏ خورد. خريد و مصرف كالاهاي بيشتر و جديدتر متضمن خوشبختي دانسته مي‏ شود، در حالي كه در گذشته بسياري از افراد شادي و رضايت را در فعاليت‏ هاي كاري خود و در خدمت به ديگران مي ‏يافتند.
واقعيت آن است كه سرمايه ‏داري در ايجاد اين نوع نگرش نقشي موثر داشته است. از سوي ديگر، تبليغات مصرفي به خوبي نشان مي‏ دهد كه در اين نوع زندگي و مصرف، بيشتر نوعي كنترل و انقياد ديده مي‏ شود تا بهره‏ مندي آزادانه از امكانات براي پاسخگويي به نيازها.در فرهنگ مصرف‏ گرايي مدرن اساساً كار براي تأمين هزينه‏ هاي مصرف و براي فراغت و تفريح صورت مي‏ گيرد و لذت و خوشي و معنا در مصرف بيشتر جست ‏وجو و با آن معادل دانسته مي‏ شود. ايجاد و گسترش فروشگاه‌هاي بزرگ مشتريان را به خريد كالاهاي فريبنده‌اي وادار مي‌كند كه صرفاً زيبا است يا مد شده يا مصرف آن همه گير. ارزش كالا در اين شرايط به كاربردشان نيست، به تطابق آنها با مد است.

- با توجه به اینکه به نظر می رسد که خرید و مصرف مردم چندان وابسته به نوع نیازشان نیست به نظر شما تبلیغات و فرهنگ سازی مصرف گرایی در این مسئله چه قدر تاثیر گذار است؟
وسوسه‏ هاي بي‏ پايان بازار و كالاهاي جديد مدام نيازهاي مصرفي جديدي ايجاد مي‏كند. پيروي از مد در چنين جامعه‏ اي جست‏وجو براي تمايزيابي و فرديت در بطن فرهنگ مادي است. در اين ميان، خود انتخاب‏ها و سليقه ‏ها نيز دغدغه‏ آفرين مي شود، چرا كه به عاملي براي هويت‏ آفريني، تشخص‌يابي و به مبنايي براي ارزيابي ديگران از فرد تبديل مي ‏شود. همواره اين اضطراب و دغدغه وجود دارد كه از بين انبوه كالاهاي گوناگون با مارك‏هاي مختلف آيا بهترين و شيك ‏ترين كالا را انتخاب كرده ‏ام. خريد و مصرف در اين جا ديگر ربطي به نياز ندارد، بلكه براي فرد اهميتي فرا اقتصادي پيدا مي ‏كند؛ اهميتي اجتماعي و فرهنگي.
اما واقعيت آن است كه خريد و مصرف اين چنيني كه مبتني بر نيازهاي واقعي نيست، آب به آسياب سرمايه‏داران و تاجران مي‏ريزد و مدام جيب افراد و خانواده ‏ها را خالي‏تر و فشارها و تنش‏ها را بر آنها بيشتر مي‏ كند. اينجا است كه خريد چه در مرحله اول و چه پس از آن، فرد را به اضطراب و سپس به احساس نامطلوبي سوق مي‏ دهد كه حتماً رضايت و احساس سعادت نيست. مرحله بعدي بخشيدن و خلاص شدن از كالاهايي است كه به آنها نيازي نداري، و شايد از چشم و مد افتاده، جايت را تنگ كرده، و از خريد آن نه تنها احساس رضايت نداري، بلكه احساسي از سرخوردگي و ندامت داري، زيرا هنوز در پس ارزش‏هاي مصرفي مدرن، ارزش‏ و وجداني اخلاقي وجود دارد كه به تو مي‏گويد منابع مالي محدود خود و خانواده را نادرست هزينه كرده‏اي و آن را صرف چيزهاي غيرضروري كرده‏اي. واقعاً بايد ببينيم هدف زندگي را در چه چيز مي‏ بينيم. آيا خوشبختي و رضايت ما منوط به مصرف بيشتر كالاهاي مادي است؟ آيا سعادت را مي ‏توان خريد؟
 واقعيت آن است كه نتيجه مصرف‏زدگي، مادي‏گرايي و لذت‏جويي، در خود غرب، گرايش و رجعتي مجدد به معناگرايي و تفكر ديني است، كه نتيجه ‏اش آسايش جسمي و آرامش رواني است، فراغ بال است و البته در كنار آن، مصرف متعادل هم صورت مي‌گيرد، مصرفي كه براي برطرف كردن نيازهاي واقعي است. بهتر است آنچه اساس خريد است نيازها باشند، نه خواسته ‏ها و نه تقاضاي بازار (كه متأثر از مدها و عرضه‏ ها است) و نه نيازهاي كاذبي كه عمدتاً توسط تبليغات ايجاد مي‌شود .

- با توجه به اینکه فرهنگ و آموزه های اسلامی مصرف بهینه رع توصیه و مسلمین را از اسراف برحذرمی دارد دلیل بی توجهی به فرهنگ اسلامی چست؟
متأسفانه معماي جامعه ما آن است كه از سويي تبعيت از تفكر ديني را رواج مي‏دهد، تفكري كه ذهن و روح را بر بدن مقدم و اولي مي‏شمارد و سعادت را نه در گرو مصرف بيشتر و كالاپرستي، بلكه در خدمت به خلق مي‏داند و در همه چيز و از جمله در مصرف، تعادل را توصيه مي‏كند و از سوي ديگر، مي‏بينيم چه در رسانه‏هاي جمعي و چه در كوچه و خيابان ، براي مصرف بيشتر و براي خريد كالاهاي داراي مارك‏هاي خاص و نيز براي رژيم‏هاي گوناگون بدن‏سازي (اعم ازآرايشي، بهداشتي و زيبايي) تبليغات صورت مي‏گيرد. در نتيجه، خريد بيشتر و مصرف هرچه فزاينده‏تر تبليغ مي‏شود.
خانه ها ی پرمصرف  در جامعه مصرفي دارای چه ویژگی ها و مشخصاتی  هستند؟
قبل از سرمايه‏ داري، خانه بيشتر محلي براي توليد كالا، فعاليت اقتصادي و ‏محل كار مردان و زنان بود. اما در دوره سرمايه‏داري، خانه به جايگاه اصلي زنان و محلي براي مصرف كالاها و خدمات، استراحت مردان، تخليه تنش‏هاي شغلي و بازپروري نيروي كار آنها، و ابراز آزادانه خود تبديل شده و نتيجه اين تغييرات براي زنان كه ميزان اشتغال آنها نيز افزايش يافته، فشار كاري مضاعف بوده است. در اوايل قرن بيستم، خانه محلي براي تأمين امنيت عاطفي، آسايش رواني، تعامل اجتماعي اعضا، اجتماعي شدن كودكان و استراحتگاه افراد خانواده محسوب مي‌شد، هرچند در اين ميان، زنان امكان و فرصت كمتري براي استراحت و فراغت به دست مي‌آوردند. اما از اواخر قرن بيستم، خانه بيشتر محلي براي رفاه، كار نكردن، اقامت و استراحت شد و‏ زيبايي و كارايي وسايل خانگي در آن اهميت بيشتري پيدا كرد.
 دگرگوني نگاه به خانه در طراحي خانه (پرده‏ ها، مبلمان و هنرهاي تزئيني) و دكوراسيون (گنجاندن همه اشياي زيبا و كارامد در خانه) خود را نمايان مي‌سازد. امروزه ما در تهران نيز شاهد گسترش طراحان و مراكز دكوراسيون هستيم. از آنجا كه در اين دوره به وجوه مادي زندگي از جمله رفاه و بهداشت و سلامت توجه بيشتري معطوف شد، در خانه‌ها اتاق پذيرايي كه جايي براي تعامل اعضا، همنشيني آنها و اجتماعي شدن كودكان بود، جاي خود را به آشپزخانه كه جايي است براي استراحت، خوردن، تأمين سلامت و بهداشت جسماني داد. و ايده بهداشت و بهروزي توأم شد با سلامتي و تميزي و زيبايي، و با طراحي و معماري خانه ارتباط يافت. ورود وسايل خانگي جديد و كالاها و مارك‏ هاي مد روز در كنار تبليغات و آگهي‏ ها، خانه ‏هاي جديدي ايجاد كرد .

نقش زنان در جامعه مصرفي را چگونه ارزیابی می کنید؟
نقشي كه زنان جامعه ما در مديريت مصرف خانه و در اجتماعي كردن كودكان دارند اهميت آنها را در رواج دادن خريد و مصرف بهينه دوچندان مي‏كند. در جامعه مصرفي، زنان هم وسيله تبليغ هستند و هم هدف آن. آنها موجوداتي وابسته و مصرفي نمايانده مي‏شوند كه كاري جز خرج كردن پول مردان ندارند، آن هم براي مصارف غيرضروري و تجملي، از پوشاك و زينت گرفته تا وسايل خانه. گرچه در برخي موارد نارضايتي از انجام كارهاي تكراري و روزمره و محدوديت دانش و بينش زنان خانه‏دار آنها را به تبعيت از مدها و خريدهاي غيرضروري سوق مي‏دهد و تصور مي‏كنند كه بدين وسيله از روزمرگي و كسالت زندگي كاسته مي‌شود و به هويت ارزشمندي دست مي‏يابند، نه سعادت و رضايتمندي برايشان حاصل مي‏شود و نه وسوسه‏هاي خريد در آنها پايان مي‏گيرد. تبليغات تجاري هم بر اين مسئله دامن مي‏زنند و از اين نارضايتي و خلأ سوءاستفاده مي‏كنند. واقعيت آن است كه پيام رسانه‌هاي جمعي و به ويژه تلويزيون ما در بسياري از موارد با نگرش فرهنگي و ديني مغاير است.
 با اين حال، همه زنان مصرف‏ كنندگان و پيام‏ گيران منفعلي نيستند و تصاوير تبليغات را كه در آن تصويري محدود و كليشه ‏اي از زن مصرف‏ كننده ارائه م ي‏دهد نمي ‏پذيرند و به نقش خود در ساماندهي و الگوي مصرف خانواده واقف هستند. در نتيجه، بسياري از آنها در مقابل الگوي سرمايه دارانه مصرف مقاومت كرده و قدرت خود را در زمينه شكل دهي به الگوي مصرف و ارزش‌ها و رفتارهاي مصرفي اعضاي خانه نمايان ساخته‌اند. تجربيات شخصي، مطالعات و تدريس‌هاي دانشگاهي، و تحقيق وسيع نگارنده در زمينه زنان و بازتعريف هويت اجتماعي نشان مي‌دهد كه هرچه سطح تحصيلات و سرمايه مادي و فرهنگي زنان بالاتر مي‌رود تأمل، بازنگري و مقاومت آنها در مورد رويه‌ها و الگوهاي فكري و رفتاري زندگي روزمره نيز بيشتر مي‌شود. مصرف يكي از اين عرصه‌هاي مقاومت است.